امنیت ضمن آنكه ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، علمی و جغرافیایی را در بر میگیرد در عین حال در سه حوزهی داخلی، منطقهای و بینالمللی تحقق مییابد. بدون توجه به این ابعاد و حوزهها تأمین امنیت ملی برای یك كشور میسر نیست.
توجه به ابعاد داخلی، منطقهای و خارجی به خصوص برای كشوری كه نمیخواهد منفعل باشد و برای خود شخصیت و موقعیت جهانی قائل بوده و در حوزهی تمدنی حرفی برای گفتن دارد از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
ملت ایران به خصوص پس از استقبال گرم از اسلام، در قرون متمادی نقش پیشاهنگ و ممتازی در عرصهی مناسبات فرهنگی و سیاسیِ بینالمللی داشته و از این رو در جایجای جهان میتوان نشانههای روشنی از این حضور تاریخی را ملاحظه كرد. اما از آن طرف كاملاً واضح است كه در طول سیودو سال گذشته ملت ایران تهدید عمدهای در درون مرزها نداشته و تهدیدات علیه ما نوعاً در خارج از مرزها طراحی و به اجرا درآمده است. در برخی موارد نظیر جنگ تحمیلی هشت ساله هزینههای سنگینی نیز متوجه نظام و مردم شده است. البته این تهدیدات خارجی در مواجهه با ملت ایران فرصتهای بیبدیل و بسیار ارزشمندی را برای كشور به وجود آوردهاند. چرا كه پویایی مردم و كاركرد تمدنی آنان در عرصههای منطقهای مانع به ثمر نشستن تهدیدات خارجی شده است.
جنگهای نیابتی علیه ایران
اسلام به طور ماهوی و نه تاكتیكی با غرب تضاد دارد و این تضاد هویتی امكان سازش اسلام و غرب و بالعكس را ناممكن كرده است.
این تضاد به خصوص در حوزهی تمدنی كه فرا جغرافیایی بوده، از شدت و حرارت بیشتری برخوردار است. غرب از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همهی جهان اسلام و به خصوص منطقهی موسوم به خاورمیانه را میدان این چالش عظیم تمدنی قرار داده و تمام ساز و برگ خود را برای غلبه بر اسلام به این میدان آورده است.
جنگ نیابتی عراق علیه ایران، اشغال افغانستان، اشغال عراق، برنامهریزی ناكام برای تحمیل جنگی جدید علیه ایران در فاصلهی سالهای 1382 تا 1386، جنگ سیوسه روزهی لبنان، جنگ بیستودو روزهی غزه، تصویب و اعمال انواع تحریمهای اقتصادی و سیاسی علیه مردم ایران، عملیات روانی سیودو ساله علیه ملت ایران و ... همه از پایانناپذیر بودن نزاع غرب با اسلام حكایت دارد.
در این میان فلسطین یك شاخص مهم و اساسی و تعیینكننده در مواجههی غرب و اسلام در طول این سیودو سال است. به همین دلیل در این دوره، به ثمر نرسیدن طرحهای خائنانهی عربی و غربی علیه فلسطین، نشانهی قدرت ایران ارزیابی شده و به موازات آن، این قدرتنمایی به سلاحی بازدارنده برای ایران و یك مانع اساسی برای غرب تبدیل شده است.
به دنبال تحقیر مسلمانها
فلسطین در طول شصت سال گذشته یعنی از زمان اشغال رسمی توسط غرب و رژیم صهیونیستی به مهمترین نماد ضعف یا قدرت تبدیل شده است. غرب با اشغال فلسطین و سپردن آن به دست خبیثترین دشمنان اسلام میخواست تحقیر تاریخی شكست از مسلمانان در جنگهای صلیبی را جبران كرده و بگوید ما بر مسلمین چیره شدهایم و هیچ قدرتی در میان مسلمین وجود ندارد كه مانع پیشروی ما در جغرافیای جهان اسلام شود. در واقع غرب اشغال فلسطین را نشانهی توانایی خود در اشغال جهان اسلام معرفی كرده و در رسانههای خود آن را مكرراً به تصویر كشیده است.
پس از آن نیز اشغال عراق و افغانستان و تلاش برای اشغال لبنان و ایران با همین انگیزه و برنامه صورت گرفت. كما اینكه رئیسجمهور وقت آمریكا آقای جرج بوش در آغاز چهار جنگ دههی اول قرن جاری علیه جهان اسلام، آشكارا از جنگ صلیبی حرف زد.
حالا از این سو، آزادسازی فلسطین و تلاش برای آن نماد توانایی كشورهای اسلامی در دفاع از خود است. تلاش مردم ایران برای آزادی فلسطین با توجه به آرمانهای تمدنساز این مردم، در واقع اثبات توانمندی خود برای دفاع از مرزهای ملی ایران و پیگیری اهداف مشروع فراملی كشور است. دقیقاً به همین دلیل حضرت امام خمینی رحمهالله فرمودند: «روز قدس روز اسلام و روز همه كشورهای اسلامی است» و نیز رهبر انقلاب میفرمایند: «شركت در راهپیمایی روز قدس كمك به امنیت جمهوری اسلامی است و هر یك نفر میتواند به سهم خود در افزایش امنیت ملی جمهوری اسلامی سهیم باشد.»
نظرات شما عزیزان: